نیکولا

قلم بافی های یک نیکولای آبی

در راستای همرنگی با جماعت

آن روز که فلانی گفت بدترین ویژگی شخصیتی من زیادی مهربان بودنم است، خیلی تعجب کردم. نمی‌توانستم تصور کنم مهربان بودن یک نکته منفی باشد. اما فلانی راست می‌گفت. بعضی‌وقت‌ها که تصمیم می‌گیرم آدم‌های دور و برم را الک کنم و آنهایی را که بهم ضربه نزده‌اند سوا کنم، با ارفاق زیاد فوق فوقش دو سه نفر لای سوراخ‌های الک گیر می‌کنند. چرا؟ خب معلوم است، بخاطر زیادی مهربان بودن و زیادی خوش‌خیال بودن من! منی که همیشه خدا امید دارم آدم‌ها عوض شوند و دست از دل‌شکستن و دروغ گفتن و غیبت کردن و خودخواهی و زیرآب زدن بردارند، اما حقیقت این است که اشتباه می‌کنم. یادم می‌آید چند سال قبل یک مامور گشت ارشاد در جواب به اینکه «چرا اونایی که تیپ‌شون فاجعه است رو نمی‌گیری ولی به ساده‌ها گیر می‌دی؟» گفت: «اونا دیگه اصلاح نمی‌شن ولی شماها شاید اصلاح شین». راست می‌گفت بنده خدا. اقرار می‌کنم با همه نفرتم از گشت ارشاد، این یک جمله را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. وقتی بقیه آدم‌ها هیچ‌وقت اصلاح نمی‌شوند، باید دست به کار شوم و خودم را اصلاح کنم. بهتر است بگویم به جای الک کردن آدم‌ها این بار باید خودم را بریزم توی الک و بسابم بسابم بسابم، آن‌قدر که فقط رفتارهای دانه‌درشت‌ بماند برایم!

# نیکولای_آبی